در ازدواج پنج محور تاثیر گذار در رابطه وجود دارد که باید در مشاوره پیش از ازدواج به آنها توجه شود، و در صورت نیاز آموزش های لازم به طرفین ارائه گردد. این پنج محور شامل این موارد است:
- زیبایی شناختی
- تشابه اجتماعی
- تشابه شناختی
- شاخص های روانی – اجتماعی (آمادگی و بلوغ برای ازدواج)
- میزان سلامت روان
اکنون به بررسی زیبایی شناختی و نحوه تاثیر گذاری آنها در رابطه می پردازی
زیبایی شناختی ازدواج
کلیشه ای که از برخی از افسانه های کلاسیک سرچشمه می گیرد، یک شاهزاده خانم است که چهره ای زیبا و قلبی فرشته ای دارد، شاهزاده ای بر اسب سفید که زیبا و جذاب است و پایان خوشی برای همیشه دارد. این سه چیز شیرین به طور کلی همیشه منوی اصلی در افسانه های قبل از خواب است.
از جمله افسانه های کلاسیک سفید برفی، سیندرلا و زیبای خفته، علاوه بر اینکه زیبا به نظر می رسند طرح و شخصیت پردازی در افسانه کلاسیک نشان دهنده این است که یک زن از طریق استانداردهای زنانه است که از طریق کلیشه ها بسته بندی شده است.
بنابراین می توان دریافت که بازنمایی های کلیشه ای مختلفی که زنان را در سه داستان مورد هدف قرار می دهد، اعم از وسواس در زیبایی طبیعی، تصورات غلط در مورد معنی جاه طلبی و ازدواج ، راه حل همه مشکلات یک زن است. و اگر یک داستان دو شرط را برآورده نکند ، نمی توان آن را افسانه نامید.
اول ، باید یک شخصیت اصلی زن با چهره زیبا وجود داشته باشد که از نظر جسمی و روحی رنج می برد. یک شاهزاده خانم همیشه فقط به عنوان یک تزئین با شخصیت ضعیف و مطیع به تصویر کشیده می شود و قادر به دفاع از خود نیست.
دوم ، به نظر می رسد که شاهزاده، شاهزاده خانم را از زندگی پر از درد نجات می دهد و پایان خوش را جایگزین او می کند
چنین الگوی زنان در فرهنگ عامه، کلیشه های تفکر زنان را ساده ، احساسی، خانگی و رام می کند .
در داستان سفید برفی و هفت کوتوله در سال 1937 ، سفید برفی به عنوان یک شاهزاده خانم ساده لوح به تصویر کشیده می شود که برای زنده ماندن به هفت کوتوله و یک شاهزاده وابسته است، همچنین زندگی پر از رنج سیندرلا تنها پس از ازدواج با شاهزاده می تواند پایان یابد.
و زیبای خفته نیز می تواند از نفرین یک خواب طولانی بیدار شود زیرا بوسی از شاهزاده دریافت کرده است. چنین داستانهایی، این تصور را ایجاد می کند که زنان همیشه به مردان وابسته هستند و نمی توانند از خود محافظت کنند.
در سیستم مردسالارانه ، یک زن باید منفعل ، فرودست باشد و ابتکار چندانی نداشته باشد. بنابراین، یک چهره زیبا همیشه با رفتار خوب همراه است. اکثر شخصیت های زن به دلیل زیبایی ارزشمند تلقی می شوند .زیبایی مهمتر از روابط ، انسانیت و سایر چیزهای جهان شده است. ظاهر بدنی به عنوان شاخصی برای خوشبختی زنان در آینده در نظر گرفته می شود.
انفعال نیز به عنوان یک کیفیت خوب در زنان توصیف می شود . شادی و موقعیت با زیبایی ، انفعال و درماندگی همراه بود ، در حالی که پرخاشگری و جاه طلبی با جنایت، مجازات و مرگ همراه بود.
بهترین کاری که یک زن می تواند انجام دهد این است که زیبا، مودب، مطیع و درمانده باشد. شاهزاده خانم همیشه با زیبایی فوق العاده ای به تصویر کشیده می شود، بدون ذکر ویژگی های دیگر مانند هوش، تلاش، شجاعت یا استقلال.
زیبایی شناختی و واقع نگری در ازدواج
اما اگر واقع بینانه به موضوع زیبایی شناختی بنگریم باید بپذیریم، دختر و پسری که می خواهند ازدواج کنند، در نگاه اول باید یک نظر مثبتی نسبت به هم داشته باشند یا حداقل نظر منفی نداشته باشند.
در اینجا وظیفه مشاور ازدواج این است که پیش بینی کند که آیا این دو فرد با هم سازگار می شوند یا خیر و به تقویت ادراک زیبایی شناختی کمک نماید
در مبحث زیبایی شناسی هر کس برای خودش یک سبک زیبایی شناسی دارد و از فردی به فرد دیگر متفاوت است، آدمهایی که سازگار می شوند نوع زیبایی شناسی آنها متفاوت است، مثلا اگر دختری از قیافه طرف مقابلش خوشش نیاد بعد از چند مدت که از زندگی مشترک گذشت اظهار می کند که اصلا زیبایی یادم رفته. و کسی هم که سازگار نمیشود نیز یک سبک زیبایی شناسی دارد اینجا یک سوال مطرح می شود: کدام سبک زیبایی شناختی هست که سازگاری فرد را تعیین می کند؟
نسبی بودن زیبایی
کسی که اعتقاد داره زیبایی مطلق است نمی تواند سازگار شود. اما وقتی کسی زیبایی را نسبی می داند به این معنی است که معتقد است زیبایی بستگی به ادراک فرد است. بنابراین کسی که معتقد است زیبایی وابسته به ادراک خود اوست، انعطاف پذیر است و در زندگی سازگاری بالایی دارد. در واقع اینگونه افراد منبع کنترل ادراک زیبایی را در دست خود می بینند نه محیط.
نکته دیگری که در ادراک زیبایی هست مولفه ها و عامل های زیبایی شناختی است. اگر معیار زیباشناختی فرد انسانی باشد سازگاری بالایی را پیش بینی می کند ولی چنانچه معیارهای فیزیکی باشد خطرناک است. کسانی که ادراک زیبایی شان بر اساس مولفه های انسانی است راحت تر می توانند با ادراک زیبایی کنار بیایند، یعنی چنانچه از طرف مقابل رفتار انسانی ببینند نسبت به او علاقه مند می شوند.
تغییر ادراک زیبایی شناختی
گاهی وضعیت پیچیده می شود مثلا در ابتدای آشنایی طرف مقابل را زیبا می بیند، بعد از مدتی ادراک زیبایی ندارد، در این جا نیاز به روانکاوی است. زیرا احتمال می رود پدیده انتقال رخ داده باشد.
گاهی افراد به دلیل اینکه تصور می کنند ممکن است بعد از انتخاب با فرد زیبا تری آشنا شوند، ازدواج را به تاخیر می اندازند، در این شرایط به این افراد پیشنهاد می شود هرگز انتخاب نکنند چون صد در صد با فرد زیبا تر آشنا می شوند، اما نکته ای که وجود دارد این است که ممکن است هیچوقت نتوانند ازدواج کنند، و همیشه در مسابقه دویی که خط پایانی ندارد اسیر شوند، و زندگی را زندگی نکنند.
نکته آخر اینکه: هیچ ادراک زیبایی پایدار نمی ماند مگر اینکه رابطه خوب باشد.
نویسنده: فریده نصیری روانشناس بالینی